می میرد این دریای ناآرام آرام
خاموش، تنها بی صدا آرام ارام
من زنده رودم باتلاق گاوخونی
از دور، می خواند مرا آرام آرام
چون عکس قرص ماه یک شب ته نشین شد
دربرکه ی جانم خدا آرام آرام
ای موج ها ! از تشنگی یک فوج ماهی
مردند روی ماسه ها آرام آرام
دریا عزادار است جاشوها بکوبید
بر سنج و دمّام عزا آرام آرام
دریای ناآرام من ! آغوش واکن
تا جان دهد این رود ناآرام آرام...
خاموش، تنها بی صدا آرام ارام
من زنده رودم باتلاق گاوخونی
از دور، می خواند مرا آرام آرام
چون عکس قرص ماه یک شب ته نشین شد
دربرکه ی جانم خدا آرام آرام
ای موج ها ! از تشنگی یک فوج ماهی
مردند روی ماسه ها آرام آرام
دریا عزادار است جاشوها بکوبید
بر سنج و دمّام عزا آرام آرام
دریای ناآرام من ! آغوش واکن
تا جان دهد این رود ناآرام آرام...
پی نوشت:
جدید ترین شعر دوست عزیز سعید بیابانکی