سیاست را تصمیم در شرایط فقدان تصمیم می نامند و اساسا پیچیدگی سیاست در همین است که در لحظه ای که شرایط برای اقدام های مختلف دارای درصدی از ضریب عدم اطمینان و ریسک است انجام می شود. با این مسائل در تحلیل و عمل سیاسی آنچه که مهم است؛ «سیاست ورزی» درست و بهنگام است که یک فرد یا گروه را پیش برده یا پس خواهد زد. علمای علم سیاست فهم دقیق و عمیق از فضای سیاسی را اولین قدم در سیاست ورزی درست می دانند و معتقدند "فهم عمیق یعنی شناخت «چارچوب نظریِ راهنمای عمل»"
در میدان سیاست هر گروه و جریانی دارای امتیازات و محدودیت هایی است که هر طرف بتواند بیش از همه از امتیازات خود استفاده کند و بر محدودیت هایش فایق آید؛ پیروز میدان سیاست خواهد بود و همین جاست که سیاست ورزی به معنای آنکه چه راه حلی بیش از همه امتیازات را مورد استفاده قرار می دهد و محدودیت ها را از سر راه بر میدارد به کمک بازیگران و بازیگردانان عرصه سیاست خواهد آمد.
آنچه در ادامه بدان خواهیم پرداخت؛ سیاست ورزی درست در مواجهه با دولت یازدهم است که دو سال از عمر خود را سپری کرده و دو سال دیگر تا پایان کار یا تمدید 4 ساله خود فرصت دارد. اصولگرایان و منتقدان دولت در این مسیر می توانند با سیاست ورزی درست خود پایان دهنده عمر دولت باشند یا با سیاست ورزی غلط-همچون انتخابات 92- مهر تمدید بر ریاست جمهوری حسن روحانی زنند.
یکی از نکاتی که می توان به عنوان سیاست ورزی غلط در مواجهه با دولت بیان کرد؛ فشار بر روی رفتارهای نقطه ای دولتمردان بویژه در حوزه سیاست خارجه است که شاید اگر بصورت منظومه ای مورد تحلیل قرار نگیرد؛ نمونه های مشابه تاریخی برایش پیدا شود و در مقابل نقد وارده؛ پاسخ داده شود که از جمله آن همین دست دادن ظریف و اوباما بود که چند هفته رسانه ها را به خود مشغول کرده بود؛ حال آنکه سیاست ورزی درست می گوید با این پدیده بایستی بصورت منظومه ای و تماشا کردن آن در یک کل تحلیل کرد نه بعنوان یک نقطه!
دولت یازدهم با یک مبنای نظری وارد عرصه انتخابات شد و مبتنی بر همان مبنای نظری کار خود را شروع کرد و ادامه داد و بعبارتی مدعای اصلی دولت یازدهم که شاخص نقد و نظر دولت نیز هست؛ همان مبنای نظری دولت یازدهم است و نقد ها و تحلیل ها اگر قرار است مورد اثر قرار بگیرد باید از نقد و تحلیل همان مدعای اصلی دولت حاصل شود.
بواسطه همین مطلب بایستی بازخوانی مجددی از "مدعای اصلی دولت"و چالش هایی که می تواند این مدعا را به همراه داشته باشد انجام می گیرد. هر چه دولت توانسته باشد این چالش ها را مدیریت کند و به مدعای اصلی خود جامع عمل بپوشاند؛ دولت موفقی بوده است و هر چقدر نتوانسته باشد آن را عملی سازد؛ نشان از ناکارآمدی دولت دارد که منتقدان با دست گذاشتن روی آن می توانند فعالیت تاثیرگذاری داشته باشند.
در سازمان نظری دولت؛ دو مدعای عمومی و خصوصی وجود داشته است. مدعای عمومی دولت روحانی -که مدعای همه دولت ها نیز هست- این بوده که می تواند با تدبیر خود مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور را حل نماید. از سوی دیگر مدعای خاص دولت یازدهم نیز این بوده که «از طریق همگرایی با غرب؛ توسعه را برای ایران به ارمغان می آورد» که این ادعا را با انعقاد یک توافق –برجام- وعده کرده است. دولت یازدهم با این ایده چالشهایی را نیز برای خود ایجاد می کند که از جمله آنها «استقلال-توسعه»، «عدالت-توسعه» و «مردم-نخبه» بوده است که در صورت موفقیت ایده اش یا نبایستی بوجود می آمده یا بایستی کنترل می شده است.
منتقدین دولت بایستی در نظم گفتمانی خود مدعای اصلی دولت یعنی «ایده دولت برای اداره کشور از مسیر تعامل با غرب» را در دال مرکزی مرکزی قرار دهند و همه نقدهای خود را معطوف بدان انجام دهند و مبتنی بر آن به بررسی کارنامه دولت بپردازند که بر این اساس می شود چه مسئله را در کنار هم قرار داد و تحلیل کرد:
1-مبتنی بر ایده دولت بایستی وضعیت اقتصادی کشور بهتر از گذشته می شد اما گزاره های موجود نشان می دهد که وضعیت اقتصادی نه تنها بهتر نشده بلکه در مرز بحران قرار گرفته است؛ گزاره هایی از قبیل:
1-1- نامه چهار وزیر اقتصادی دولت مبنی بر عدم خروج از رکود و رفتن در مرز بحران اقتصادی
1-2- افزایش واردات در حوزه های مختلف به ویژه محصولات مصرفی
1-3- کم شدن درآمد ملی از حوزه نفتی تا حد نصف؛ در اثر توطئه نفتی دو کشور آمریکا و عربستان- که تلاش دولت طی دو سال اخیر همگرایی با آنها بوده است-
1-4- افزایش شکاف طبقاتی و بالا رفتن ضریب جینی جامعه
2- مبتنی بر ایده دولت بایستی عزت و اعتبار به پاسپورت ایرانی باز می گشت اما در ناکارآمدی این ایده همین بس که:
2-1-دانشجویان ایرانی مشغول تحصیل در اروپا اخراج شدند
2-2- سفیر ایران در سازمان ملل راه داده نشد و ایران به نظر آمریکایی ها تمکین کرد
2-3- تهدید کشور 800 هزار نفری جیبوتی به جنگ علیه ایران
2-4- تجاوز به نوجوانان در فرودگاه جده
2-5- جلوگیری از شکایت شهرزاد میرقلی خان که سالها بی دلیل توسط آمریکایی ها زندانی بود
2-6- توهین عربستان و ویزا ندادن به نمایندگان ایران؛ زانو زدن وزیر امور خارجه جلوی پای امیر کویت و اتفاقات دیپلماتیک پیرامون فاجعه منا
دولت محترم در مواجهه با نخبگان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دانشگاهی از همان ابتدای دولت یازدهم چالش خود را با نخبگان شروع کرد و استقبال های معنادار در سفرهای اخیر دولت بویزه مازندران نشان داد؛ علاوه بر چالش با نخبگان؛ توده ملت نیز از روحانی و سیاست های آن کناره گرفته اند و «چالش عدالت-توسعه» روز به روز نمایان تر می شود؛ سیاست های دولت وضعیت اقتصادی را بهتر ننموده است؛ بلکه علاوه بر آن عزت ملی را نیز فروکاسته است. رئیس جمهور محترم پس از توافق هسته ای در اظهار نظری مهم اعلام کرد: «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق میتوانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت» این بدان معنا است که چالش «استقلال-توسعه» نیز در جامعه جدی است.
در نظام تحلیلی و نقادی دولت محترم هر اندازه «کارآمدی و ناکارآمدی ایده دولت»با یک نظم تحلیلی مناسب در محور قرار بگیرد اثرگذاری آن در جامعه بیشتر می شود و هر اندازه به تاکید بر خطاهای نقطه ای اصرار ورزد بیشتر به مخالف دولت بودن متهم میشود.