Quantcast
Channel: مسیر
Viewing all articles
Browse latest Browse all 168

سينه‌ام آتش گرفت و سوختم

$
0
0
من عطش آلوده‌ام آبم دهيد
جرعه‌اي از باده‌ي نابم دهيد
لب ز اسرار شهيدان دوختم
سينه‌ام آتش گرفت و سوختم
«گوي توفيق» از ميان برداشتند
يکه و تنها مرا بگذاشتند
يک غزل در حنجرم خشکيده است
شعرهايِ دفترم خشکيده است
دوستان رفتند و من جا ماند‌ه‌ام
در قفس تنهاي تنها مانده‌ام
قمريان در بوستان خنياگرند
بلبلان در گلستاني ديگرند
ما فقط دم از تکامل مي‌زديم
دل به درياي تساهل مي‌زديم
ما جعلنا خوانده و سالم شديم
مايل اين رخوتِ دائم شديم
ما سلامت را سعادت خوانده‌ايم
در کجا درس شهادت خوانده‌ايم
غيرت آيينان خطر کردند، زود
تا خدا ميل سفر کردند زود
جملگي پروانه‌ي آتش شدند
در حريم عاشقي آرش شدند


Viewing all articles
Browse latest Browse all 168

Trending Articles